سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ناتوانى آفت است ، و شکیبایى شجاعت و ناخواستن دنیا ثروت و پرهیزگارى سپرى نگهدار و رضا نیکو همنشین و یار . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----37452---
بازدید امروز: ----10-----
بازدید دیروز: ----6-----
دوست داشتنی ها

 

نویسنده: فاطیما
سه شنبه 86/12/28 ساعت 9:35 صبح

 

 

واقعا باورم نمی شه یه سال دیگه گذشته باشه! یه سال پر از خاطره پر از دوستی پر از...

از حرفای کلیشه ای متنفرم ولی نمی دونم چرا حرفایی که یه مدت برام خیلی کلیشه ای بودن بعد از یه مدت واقعا می شن حرف دل خودم...

سر عیدی که می شه خونه تمیز می کنیم تا بلکه یادمون بیفته که خونه ی دل باید تمیز شه خداوکیل چقدر از این دید به قضیه نگاه کردیم؟ فقط داریم لفظ رو تکرار می کنیم!!!

نه....... چند تا دعوای جدید امسال داشتیم چند تا دل رو شکوندیم چند تا....

از چند نفر معذرت خواهی کردیم چند تا دل رو به  دست آوردیم...

شاید این حرفا را دارم به خودم می زنم شاید اینقدر نیاز داشتم که کسی این حرفا رو بهم بزنه و نزده حالا دارم خودم به خودم می گم!!

نمی دونم امسال می تونم عید رو بی یاد عطیه بگذرونم یا نه!! واقعا از خودم خجالت می کشم با اون رفتار های بچه گونه ام! درسته همه چیز حل شد ولی...

ولی این حل شدن از طرف عطیه بود نه من!!! من حتی عرضه ی یه معذرت خواهی خشک و خالی رو هم نداشتم...

امسال عید از همیشه تنهاترم ولی خوب وقتی یاد سال تحویل پارسال می افتم...

حرم ....اشک .... گریه .... سرما ... خستگی .... صدای یا ضامن آهو از هر طرف .... دست رو سینه واسه سلام دادن به آقا ....

صدای یا مقلب القلوب که داره همه جا می پیچه:

 یا مقلب القلوب و الابصار ... یا مدبر الیل و النهار... یا محول الحول و الاحوال    .....    حول حالنا الی احسن الحال

هر سال داریم این رو می خونیم ولی هر سال یه تازگیی داره یه بوی نو بودن ازش می یاد بوی...

بوی پیک نوروزی که تا حلش نکنی خیالت راحت نمی شه بوی شیشه پاک کن بوی سبزه بوی سیر بوی سنجد بوی سکه بوی سنبل بوی مسافرت خونه ی مامان بزرگ و بابا بزرگ بوی اون حییاط قشنگ که حاضرم همه چیزمو بدم تا یه بار دیگه توش باشم بوی عید دیدنی خونه ی همه ی فامیل ها( حتی دایی تقی!!!!!!!!!!) که همش یه کاری می کنی که اینا رو بپیچونی و بمونی و با دختر دایی هات بازی کنی بوی بچگی بوی سادگی بوی عیدیی که بعضی ها می دن و بعضی ها نمی دن!! بوی..........

بوی ...

خیلی طولانی شد...

من که خودم هیچ وقت پست های طولانی رو نمی خونم واسه همین بهت حق می دم نخونیش وآخرش واسه اینکه دل من نشکنه بگی متن جالبی بود و باهاش موافقم

پ.ن1:امسال عید از عیدهای سال های پیش خیلی کم سعادت ترم. خدایا کمکم کن

پ.ن2:سوم یا چهارم دبستان بودم به بهناز گفتم تو دومین دوستمی که دارم از دستش می دم نمی شه حالا خونتون رو عوض نکنین؟جواب داد:اگه تو یه دوستتو از می دی من دارم این همه از دوستامو از دست می دم! به حرفش خیلی فکر نکردم ولی الآن تازه دارم می فهمم چی می گفت! چقدر سخت دلکندن از این همه دوست!!!!!!!!!

 

به قول جناب یوسف خدایتان سپاس



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • دهه ی هفتادی ها
    ما هم بلاخره دانشجو شدیم
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لینک دوستان من

  • لوگوی دوستان من

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  • آوای آشنا

  •